مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
معصیت کار هستم و حجب و حیایم کم شده غـرقِ در دنیا شدم حالِ دعـایم کم شده چشم من از بس به دنبال هوس رفته ببین در میان روضـه آقـا گـریههایم کم شده غیبت و تهمت شده ورد زبانم روز و شب این چنین بودم که سوزِ در صدایم کم شده بر سر قول و قـرارم با همه ماندم ولی پـای تـو تا که مـیان آمد وفـایـم کم شده نیمه شب ها دائما در خواب غفلت هستم و خلوت و نجوای با تو در سرایم کم شده کاش آقـا جان نبـیـنم با وجودی که بدم آن زمان را که دعای تو برایم کم شده یک نگاهی از سر لطفت به من شد باعثِ اینکه بعد از روضهها جرم و خطایم کم شده راهیام کن بار دیگر یک سفـر کرببلا گوشۀ صحن حسین درد و بلایم کم شده دختری در بین صحرا هی دوید و ناله زد عمه جانم قوت بر دست و پایم کم شده |